کمتوجهی به سرودهای انقلابی در جشنوارهها/جای پدر شعر انقلاب خالی است
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۰۲۸۸۱۳
رضا اسماعیلی، شاعر پیشکسوت انقلاب در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) درباره سرودهای انقلاب گفت: در گذشته اغلب شاعران فارسی وقتی شعر میسرودند، برای اینکه این شعر تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد، سعی میکردند اگر صدای خوشی دارند، آن را اجرا کنند و در غیر این صورت به فرد دیگری میسپردند. از این رو از آغاز تولد و شکلگیری شعر فارسی به همین صورت بوده است و تلفیقی میان شعر و آواز و موسیقی ایجاد شده است و شاید قدمهای اولیه سرودهای انقلابی نیز از همان زمان آغاز شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: در دوران مشروطه نیز مقطعی است که چون حس آزادیخواهی و استقلالطلبی در میان مردم بسیار قوی بود، بسیاری از شاعران عصر مشروطه، مانند میرزاده عشقی، فرخی یزدی، عارف قزوینی و ... اشعارشان در میان مردم کوچه و بازار با موسیقی یا بدون موسیقی زمزمه میشد و در ذهن و زبان مردم جا باز کرده بود و مقطع بعدی انقلاب اسلامی بود که بیشتر شعارهایی که مردم در راهپیماییها و تظاهرات میدادند، همه آنها حالت سرودهای حماسی را داشت که بدون موسیقی بودند و مردم با آنها دم میگرفتند و به صورت گروهی اجرا میکردند و مخالفت خود را با نظام استبدادی اعلام میکردند.
اسماعیلی ادامه داد: وقتی این ظرفیت و قابلیت والا در شعر وجود دارد که به صورت حماسی و با صدای خوب اجرا شود، تأثیرگذاری بیشتری خواهد داشت و به دلیل همین تأثیرگذاری است که مقام معظم رهبری تأکید میکنند که از سرودهای انقلابی غافل نشوید و در دهه اول انقلاب نیز بیشتر تولیدات صدا و سیما سرودهای انقلابی بود که در مقاطع مختلف انقلاب مانند هفته دفاع مقدس، دهه فجر یا مناسبتهای دیگر این سرودها پخش میشد و مردم را تهییج کرده و به حضور در صحنه فرامیخواند و یکی دیگر از ویژگیهایی که باعث میشود تأثیرگذاری سرود بیشتر از شعر باشد، صبغه مردمی آن است و با مردم و عاطفه و احساسات آنها ارتباط بیشتری داشته و قرابت بیشتری با زبان آنها دارد و مردم به راحتی این سرودها را حفظ و زمزمه میکنند و از طرفی، چون این سرودها دارای زبان سهل و ممتنعی هستند، به همین دلیل پیام شاعر انتقال مییابد و غامض و پیچیده نیست.
وی تصریح کرد: از ویژگیهای سرودهای انقلابی میتوان به مردمی بودن، حماسی بودن و تأثیرگذاری بالای آن در ذهن و زبان مردم اشاره کرد که سرود را از سایر گونههای ادبی متمایز میکند. به عنوان مثال در ترانه بیشتر حالت غنایی و عاشقانه دارد و احساسات را تهییج میکند و در پیوند عاطفی مؤثر است اما سرود برای حضور در صحنه و ظلمستیزی مؤثر است؛ از این رو به دلیل اثرگذاری سرودهای انقلابی باید برای احیای آنها دورخیز کرده و از ظرفیتها و قابلیتهای والای آن استفاده کنیم.
اسماعیلی در ادامه عنوان کرد: در سالهای اخیر به هر علت، ساخت و تولید سرودهای انقلابی به نوعی متوقف شد و ما فراموش کرده بودیم که گونهای به نام سرود انقلابی داریم و بیشتر تولیدات صدا و سیما به سمت تصنیف و ترانههای عاشقانه پیش رفته بود اما با تأکیداتی که مقام معظم رهبری داشت، مسئولان و متولیان فرهنگی متوجه شدند که تعلل و غفلت و کوتاهی شده و باید تلاش کنیم که زمینه را برای احیای سرودهای انقلابی ایجاد کنیم. از این رو اخیراً شاهد تولید آثار فاخر با مضامین انقلابی و پایداری و مقاومت هستیم که امیدواریم این رویکرد ادامه یابد و در عرصه تولید سرودهای انقلاب اسلامی درخشانتر باشیم.
این شاعر انقلاب در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه به نظر میرسد سرودهای انقلابی هستند، اما انعکاس آنها کمتر است، بیان کرد: سرودهای انقلابی تا زمانی که تبدیل به یک اثر فاخر و موسیقایی نشود، فایدهای ندارد، به عنوان مثال شاهنامه فردوسی، تا زمانی که از سوی یک کارگردان، فیلمنامهنویس و ... تبدیل به فیلمنامه سینمایی نشود و یا یک تهیهکننده آن را محور کار سینمایی خود قرار ندهد، این اثر ناشناخته باقی خواهد ماند؛ از این رو در مورد شعرهای اساتیدی چون حمید سبزواری، علی معلم دامغانی و یا شاعران جوانتر که اغلب لهجه حماسی دارند، در صورتی که فقط چاپ شوند، نمیتوانند تأثیرگذاری لازم را داشته باشند و باید اجرا شوند و تلفیق شعر و موسیقی و آواز خوش است که سبب جاودانگی اثر خواهد شد و موسیقیدانها و خوانندگان باید این اشعار را انتخاب و اجرا کنند تا تبدیل به اثر حماسی شده و در ذهن و زبان مردم جاری شود.
وی گفت: شعر به تنهایی تأثیرخود را خواهد گذاشت اما تلفیق آن با موسیقی و آواز میتواند این اثرگذاری و انعکاس را بیش از پیش افزایش دهد، به همین دلیل اشعار فراوانی داریم و از این نظر شاعران کمکاری نکردهاند و آثار بسیاری دارند که قابلیت تبدیل شدن به سرود را دارد و باید سرمایهگذاری شود.
اسماعیلی گفت: به اندازه استاد سبزواری که همه زندگی خود را وقف سرود کرده بود، کسی را نداریم که همانند وی درخشیده باشد اما شاعرانی مانند علی معلم دامغانی و یا شاعران جوان هستد و یا در حوزه موسیقی بزرگانی چون حمید شاهنگیان، راهب و ... وجود دارند که در جلسهای که با هم داشتیم، یکی از آرزوهای استاد شاهنگیان این بود که پس از درگذشت استاد سبزواری، کسی پیدا شود و سرودی برای استاد بگوید. یعنی با همان مؤلفههایی که استاد شعر میسرودند، کسی شعری برای ایشان بسراید و هنوز هم آن طور که شایسته و بایسته است شاهد حضور شاعرانی که تمام دغدغهشان تولید سرودهای انقلابی باشد، فردی ظهور نکرده است یعنی کسی نیست که بگویم وی بدیل استاد سبزواری است و میتواند جای خالی استاد را پر کند، اما اغلب شاعرانی، اشعاری را به صورت پراکنده دارند که در مناسبتهای مختلف پخش میشود.
وی افزود: باید شاعرانی را در این عرصه تربیت کنیم و کارگاههای آموزشی در زمینه مؤلفههای سرودهای انقلابی برگزار کنیم و تجارب نسل گذشته به نسل جوان انتقال یابد تا بتوانند آثار درخشانی را تولید کنند.
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۰۲۸۸۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از وطنم ایران تا شبنورد؛ با تارِ لطفی + فیلم
محمدرضا لطفی، نوازنده چیره دست و صاحب سبک سازهای ایرانی، آهنگساز برجسته معاصر، موسیقیدان و ردیفدان بزرگ ایران است.
او علاوه بر خلق آثار خاطرهانگیز و با شکوهی مثل « ایران ای سرای امید» و «کاروان شهید» یک معلم جریانساز بود.
مجله هنری بوم به مناسبت روز معلم، علاوه بر هنر این هنرمند بزرگ به وجه معلمی این استاد بزرگ موسیقی ایران پرداخت.
سجاد مهربانی، خواننده موسیقی ایرانی و یکی از شاگردان استاد لطفی که مدیر داخلی مکتبخانه این استاد نامدار کشور بوده است به بخشی از خاطراتی پرداخت که به گفته او، خود استاد لطفی به بیان این خاطرات پرداختهاند: استاد محمد رضا لطفی میگفتند از نونهالی تا نوجوانی ساز نیلبک مینواختند و در خانواده کاملاً مذهبی و معتقدی در شهر گرگان زندگی کردند و مادرشان اصالتاً ترکمن و معلم قرآن بودند و پدرشان در کار کشاورزی و زراعت فعالیت میکردند و در عین حال، تاجر و تعزیه خوان و اصالتاً اهل خلخال بودند و بعدها، به شهر گرگان کوچ کردند و تنها کسی که در میان برادرانشان، اسم اصلی و شناسنامهای اش یکی بود استاد محمدرضا لطفی بودند.
بنده به نقل از خود استاد میگویم و صرفاً یک راوی هستم و امکان دارد فردی چیز دیگری بیان کند. اما مطلبی که ایشان برای بنده عنوان کردند این طور بود: استاد محمدرضا لطفی گفتند زمانی که مادرشان، ایشان را باردار بودهاند و ۷-۶ ماهگی ایشان بوده و به نوعی، مشخص شده است که فرزندشان پسر هستند( البته با وجود این که در آن زمان، تکنولوژی به این صورت نبوده است) و به هر روی متوجه جنسیت فرزند خود میشوند. با توجه به این که اهل صحرای ترکمن بودند به دیدن یکی از بستگان خود میروند و موقع برگشت، پیاده برمیگردند. در آنجا یک شتر نر به محض دیدن مادر استاد که باردار بودهاند حالت رم کردن پیدا میکند و ایشان را دنبال کرده و مادر استاد لطفی با زحمت فراوان از جلوی شتر فرار میکنند و پشت یک تپه گونهای پنهان میشوند و در آن لحظه نذر میکنند و می گویند که یا امام رضا (ع) اگر از این مهلکه خارج شوم و فرزندم سالم به دنیا بیاید اسمش را رضا میگذارم و وقتی به خانه برمیگردند و داستان را برای همسرشان؛ زنده یاد فرج الله لطفی نقل میکنند پدر استاد لطفی میگویند کار خوبی است و اسمش را محمدرضا بگذاریم. چون گویا پدرشان ارادت به حضرت محمد(ص) داشتند و همین موضوع باعث میشود که اسم استاد، محمدرضا لطفی ثبت شود.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیسجاد مهربانی با اشاره به ویژگی معلمی استاد محمدرضا لطفی گفت: هر لحظهای و در هر جایی میتوانم شهادت دهم که استاد محمدرضا لطفی تا چند ساعت قبل از فوت خود روی تخت بیمارستان به بنده و یک دوست دیگر که همشهری ایشان است و در شهر گرگان زندگی میکند در حال آموزش بودند و اگر تار و سه تار و سبک و سیاق خیلی از اساتید دیگر زنده است مرهون زحمات ایشان است.
این خواننده موسیقی ایرانی افزود: استاد محمدرضا لطفی، برنامهای در رادیو با عنوان شناخت و تاریخ موسیقی داشتند که در این برنامهها به تفصیل توضیح میدادند و ساز میزدند و سبک و سیاق استاد جلیل شهناز، استاد علی اکبر خان شهنازی و استاد فرهنگ شریف را آموزش میدادند.
استاد مهدی کلهر، تحصیلکرده معماری و نقاشی و از مدیران هنری تأثیرگذار دوران معاصر و از دوستان نزدیک استاد محمدرضا لطفی درمورد ایشان گفت: لطفی فارغ از این که پدرش هنرمند بوده در خانهای بزرگ شده است که پدر و مادرش آموزش و پرورشی بودند و مادرش معلم قرآن بود و بنده تا آخرین لحظه، نسبتی که لطفی با مادرش و قرآن و خدا و پیامبر (ص) داشت را شهادت میدهم.
استاد مهدی کلهر به نقل از استاد محمدرضا لطفی گفت: در آمریکا بوده که یک بار میخواسته است خودش را تنظیم کند و در خاطراتش هم، گفته است: در یک شب بارانی برای چهله نشینی به جنگلی رفتم و اذان گفتم و منِ ماتریالیست، موحد شدم.
همانطور که میدانید استاد لطفی در همه کنسرتهایش، با صدای خودش اول الله مدد میخواند و از خداوند متعال کمک می خواست.
این مدیر هنری درمورد تعریف واژه استاد ادامه داد: استاد یعنی کسی که در هر رشتهای فعالیت میکند، بتواند رشته هنری، علمی و مهارتی خود را یک گام به سمت کمال نزدیک کند و محمدرضا لطفی، یکی از باسوادترین اساتیدی بود که به تاریخ اهمیت میداد و تاریخ را خوب میشناخت و تعریف درستی از دستگاههای موسیقی ایران ارائه می داد و ریشههای آنها را میشناخت.
استاد مهدی کلهر با ذکر خاطرهای یادآور شد: یک روز استاد جلیل شهناز با لهجه اصفهانی درمورد تار لطفی اینطور نظر دادند که آقای لطفی، تار را ادب میکند که این یک تعریف شیرین اصفهانی و کاملاً درست است.
این مدیر هنری افزود: به نظر بنده، لطفی فردی بود که سواد زیادی در تاریخ داشت و صادق و شجاع بود و اصلاً منافق نبود و اگرچه گرین کارت خود را گرفت ولی بعد، آن را کنار گذاشت و این نکته بسیار مهمی است. یعنی آنقدر در آمریکا صبر کرد و گرین کارت را گرفت. اما وقتی به ایران آمد، آن را کنار گذاشت؛ بنابراین تمام آثار لطفی چه نواختهایش به عنوان نوازنده و چه آهنگهایش قابل تحسین و تمجید هستند ولی از همه مهمتر، به نظرم آنها قابل تعلیم هستند.
محمد معتمدی، شناخته شدهترین خوانندهای است که در محضر استاد محمدرضا لطفی شاگردی کرده و در ۴ آلبوم برجسته، ساز استاد را همراهی کرده است.
این هنرمند گفت: یکی از اتفاقهای بسیار تأملبرانگیز و جالب درمورد فوت استاد محمدرضا لطفی، روز وفات ایشان بود که مصادف با روز معلم شد و بنده هر سال، وقتی به روز معلم نزدیک میشویم به یاد تاریخ فوت ایشان میافتم. به دلیل این که استاد لطفی به معنای واقعی کلمه معلم و عاشق یاد دادن بودند و علاقه داشتند آنچه که میدانستند را به نسلهای بعد و دیگران منتقل کنند.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیباشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری موسیقی و هنرهای تجسمی